کتاب طاووس مستور ، روایتی جذاب از اواخر عمر امام حسن عسکری(علیه السلام) و تولد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است که از دید چند شخصیت مهم مثل قابله ای که از طرف دربار معتمد فرستاده شده و حکیمه بانو عمه امام و .. روایت میشود . در این رمان پا به پای شخصیت های داستان پیش می رویم و با این واقعه مهم روبرو میشویم .
این رمان جذاب و خواندنی را محبوبه زارع نوشته است و مخاطب را به دوران خلافت معتمد و روزهای سراسر اختناق و وحشت می برد. دورانی که همه در پی یافتن موعودی بودند که زمان به دنیا آمدنش نزدیک بود.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
معتمد نعره کشید: «یعنی اصل قضیه را تایید میکنی! یعنی پذیرفته ای که زیر چشم من، در خانهای که تحت محاصره لشکریان من است، طفلی به دنیا آمده و من از آن خبر ندارم!»
مرد، بی هیچ هراسی جواب داد: «همین طور است. نه فقط شما که جز عده ای محدود، از این راز خبر ندارد.»
صدای قهقه معتمد، ستون های قصر را لرزاند. وحشت دوباره به جانم افتاد. شمشیر در هوا میچرخید، سرها بر زمین می افتاد و ستونها فرو ریخت.
کاش میتوانستم به خواب گزار اعظم اعتماد کنم و تعبیر رویایم را از او بجویم…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.