کتاب بدون مرز برداشتهایی از زندگی شهید مصطفی جمران به روایت هاشم نصیری است.
داستان این کتاب، روایتی خیالی از شهید دکتر چمران و یاران او است از روزهای بالندگی علمی و عملیاش در امریکا تا روزهای شلوغ و پرکار و نبردهای پارتیزانی در لبنان. نویسنده در این اثر از زوایای گوناگون بهزندگی این شهید نزدیک شده و قصه میگوید.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
صدای بازشدن ناگهانی در خانه توجه دکتر و من را جلب میکند. خانمی که میدانم نامش پروانه است، با حالتی محزون و بیقرار، با عجله وارد اتاق میشود. کودکی که در آغوش مادرانه پروانه آرام به خواب رفته، جمال است! پروانه با عصبانیت به دکتر نگاه میکند و اضطراب را لابهلای لرزشهای بیوقفهٔ تنش میبینم! او بدون ازدستدادن فرصت بهسمت دکتر میآید و رو به او با دلخوری میگوید: «خسته شدم مصطفی! من دیگر نمیتوانم در اینجا بمانم! میخواهم بروم و جان بچههایم را حفظ کنم! خواهش میکنم که تو هم با ما بیایی. اما این بار دیگر فرق میکند. حتی اگر تو نیایی، من و بچهها میرویم.»
دکتر با همان لبخندی که به من میزند، به پروانه میگوید: «سلام پروانه خانم!». پروانه تازه یادش میافتد که سلام نکرده است.
کتاب بدون مرز در 318 صفحه با شابک 9786226837651 توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر و در فروشگاه نشر هادی عرضه شده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.